اداره زحمت کشیده به برادرم گلدون هدیه داده ، مناسبتش رو نمیدونم ! مامان بهم گفت برو بیار نگاهش کنیم ، اوردمش ، مامان با لحن قشنگی میگه :واییییییییییییی چقد خوشگله . داداشی از تو اتاقش داد میزنه "مامان این گلدون رو نگه دار واسه سیلوانا "
اجی فدای مهربونیات بشه الهی
وقتی این حرفا پیش میاد ، بوی رفتن و زندگی جدید به گوشم میرسه ، بیشتر فکر میکنم اگه مجردی تموم بشه !!!
این گفتارا بهم میگه دیگه بزرگ شدی ، خانم شدی و هر لحظه از مجرد بودنت ، تنها بودنت کم میشه ، یه احساس غریب که خانمها میدونن من چی میگم
مثلا اومدم ایمیل درست کنم ! ابروم رفت اومدم باهاش پیام گذاشتم ! وای خدا بگم چی نشی گوگل با ایمیلت
یاهو که برام هنگیده ، اومدم ایمیل درست کنم صفحه رو برام بر میگردونه به yahoo.com گفتم بی خیال ما هم مثل بچه ی ادم بیایم جی ایمیل درست کنیم ، وارد کردم silvana@gmial.com حالا رفتم با این نام کاربری توش بعد دیدم صفحه ثبت نام جی ایمیل باز کرده و سیلوانا توش ازاد نیست ، فکرش رو بکن برای گیلاسی با این ادرس پیام گذاشتم ، ابروم رفت ایا نه ؟!
همون بهتر فعلا با ایمیل دوستم وارد بشم تا ایمیلم رو درست کنم .
خدا بگم چی نشی گوگل
وای خدا امروز چقد حرص خوردم ، عیب نداره از علایم چیزه
میگن مار از پونه بدش میاد ، دم در خونه اش میخ کوب میشه !
شده حکایت من
کنکور چیه دیگه ! ادم رو لنگ در هوا نگه میداره ، stop شدیم تا کنکور بدیم !
کار هم که ..
نمیدونی کار پیدا کنی یا دل خوش کنی به کنکور دادن ..! یه جورایی میخ کوبت کرده ، مخصوصا عادتم به تو خونه موندن نداشته باشی . فک کن زحمت بکشی و وزن کم کنی بعد که دانشگاه تموم میشه و می مونی تو خونه ، هی احساس میکنی که وزنت کم نمیشه ، میشه معذل و بلای جون
هی به خودت انرژی مثبت تزریق کنی که داری وزن کم میکنی ، بعد از اون ور هی برای زندگیت نقشه و طرح بریزی و فکر و خیال بچپونی تو حلقت ..
وقتی هم که به سایت آگهی استخدام ها نگاه میکنی ، می بینی یا کار دلخواهت نیست یا اینکه وقت استخدامش گذشته ، مخصوصا استخدام بانک که یه جورایی به رشته ی تحصیلیت هم مرتبطه !
بعد که تازه وارد سایت استخدام بانک میشی ، می بینی یه عده جوون بی کار شاید از تو بد تراش ریختن توی سایت و کامنت پشت کامنت که مشتاق خدمت در بانکن ، بعد امیدت رو تصور کن که می پکه !!
سن های بالا یا با مدرک تحصیلی بالا یا اصلا پایین بیکارن اونوقت تو با یه فوق دیپلم فکستنی چی ؟ اونوقته که به خودت میگی معذل بیکاری حل میشه و همه کار پیدا میکنن اینه دیگه !
ما اصلا بیکار نداریم منم که بیکار نیستم ، الافی هم خودش کاره دیگه
بعدش میپری سراغ تصمیم دیگه ات که ادامه دادن لیسانسه ولی خدایش چرا حسش نیس ؟ یکم که خودم رو شیر میکنم درس بخونم بعد یه چند خط خوندن بادم میخوابه
کلا گیر کردم ، مرحله دوم ثبت نامه و منم باید با سن پایینی ها کنکور بدم ، خداییش زور داره ولی برای عقب نموندنم مجبورم ، کنکور بدم و دوسال درس خوندن رو تطبیق بدم ، اگرم نشد که به خودم نوید میدم میشه بازم کنکور کاردانی به کارشناسی شرکت میکنم !
خدایش ادم کلافه میشه ، وقتی هی از این تصمیم به اون تصمیم میپره ، ای لجم میگیره جوری که میخوام مثل سگ پاچه بگیرم
خدا خودش به من ارامش و صبر عطا کنه الهی امین
میدونم زندگی ما خوشبخت ترین زندگی روی دنیاست ، احساسم بهم میگه تو بهترینی .
اما خوب اعتراف کردن هم هنره ، حسودیم میشه همدم من !
میگم نترکم از حسودی